سه سال از حمله روسیه به اوکراین میگذرد. در طول این سه سال خسارتهای فراوانی به اوکراین وارد شده است و این کشور هزینههای بسیاری داده است. بر اساس گزارشهای سازمانهای بینالمللی و دولت اوکراین، هزاران غیرنظامی و نظامی در این جنگ کشته یا زخمی شدهاند، میلیونها نفر نیز آواره شدهاند که بسیاری از آنها به کشورهای دیگر پناهنده شدهاند، شهرها و روستاهای زیادی در شرق و جنوب اوکراین، از جمله ماریوپول، خارکیف و سایر مناطق، به شدت آسیب دیدهاند، زیرساختهای حیاتی مانند پلها، جادهها، خطوط راهآهن، فرودگاهها و تأسیسات انرژی (مانند نیروگاههای برق) تخریب شدهاند، بیمارستانها، مدارس و مراکز عمومی نیز آسیبهای جدی دیدهاند و اگر خسارتهای زیست محیطی و اقتصاد و کشاورزی این کشور را نیز به این سیاهه اضافه کنیم، بیش از پانصد میلیارد دلار به این کشور خسارت وارد شده است.
تاریخ اثبات کرده است رهبران هوشمند که تحلیل درستی از صحنه دارند، میتوانند جلوی خسارتهای بزرگ را بگیرند؛ شکست رهبران سیاسی در یک جنگ شناختی بسیار پرهزینه است؛ زلنسکی را میتوان بزرگترین بازنده این جنگ شناختی دانست و این شکست مقدمه شکست در جنگ نظامی شد؛ اولین اشتباه زلنسکی تحلیل غلط او از صحنه جهانی بود، وقتی این کشور در مرز دو قدرت بزرگ شرق و غرب قرار گرفته، طبیعی است که اگر وارد بلوکبندیهای قدرت شود، قدرت رقیب هم برای تغییر موازنه ساکت نخواهد بود، وقتی زلنسکی برای عضویت در ناتو و اتحادیه اروپا تلاش میکرد نتوانست صحنه امروز را تحلیل کند، زلنسکی در مدیریت جنگ نیز به جای تکیه بر توانمندیهای داخلی خود به غرب تکیه کرد و از آنها کمک گرفت و باز نفهمید که غرب و به ویژه آمریکا تکیهگاه محکمی برای او نیست، زلنسکی امروز نیز در حال اشتباه کردن است، وقتی ترامپ اینگونه او را به عنوان نماینده مردم اوکراین تحقیر میکند، در حقیقت ملت اوکراین را تحقیر کرده و او در جواب ترامپ که میگوید باید همه منابع و معادن کشورتان را به ما بدهید، ضمن تسلیم و پذیرش این موضوع، فقط یک ضمانت طلب میکند؛ در حالی که هر تحلیلگر تازه کاری نیز میداند که آمریکا تضمین نمیدهد و اگر هم تضمین بدهد، به آن وفادار نخواهد بود. سخن پایانی اینکه زلنسکی بازنده بزرگ جنگ شناختی است و اگر در این جنگ شکست نخورده بود، امروز در این وضعیت فاجعهبار قرار نداشت.